در درس پنجم ایشان می گویند هر موجودی علتی دارد.

این سخن به روشنی خطاست و هیچ کس آن را نمی پذیرد. چون اگر هر موجودی علتی داشته باشد آن وقت اصلا نباید هیچ موجودی داشته باشیم. چون تحقق هر موجودی منوط به تحقق علت آن است.


همچنین ایشان در بیان داستان فقیهی که پزشکان چشم او را بدون بی هوشی جراحی کردند داستان را به ضرر فقها تحریف می کند.


اصل داستان این است که آن فقیه معتقد بود تقلید از انسان فاقد هوش جایز نیست و برای اینکه مقلدین او با مشکل روبرو نشوند اجازه نداد که او را بی هوش کنند.

اما استاد در این درس می گویند آن فقیه بی هوش کردن انسانها را حرام می دانست و در ادامه می گویند این حرف خرافات است.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها